«ای مالک …. مهربانى به رعیت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز.»
از فرمان حضرت علی (ع) به مالک اشتر
چند سال پیش یکی از مسوولین که از دولت هفتم به این طرف مسوولیت بالایی دارد و الان هم مسوولیت دارد آمده بود آلمان مهمان ما بود. یک روز با ایشان داشتیم میرفتیم به یک مهمانی و در ترافیک بودیم که یک مرتبه صدای آژیر آمبولانس بلند شد. در آلمان یک عادت زیبا هست که وقتی صدای آمبولانس، ماشین آتش نشانی یا پلیس بلند میشود، همه ماشینها جابجا میشوند ، بعضی میروند حتی توی پیاده رو یا روی جدول که راه برای این ماشینها باز شود. حتی گاهی من دیدم ماشینها به هم میمالند و جالب اینکه در این لحظه کل ترافیک ساکن میشود، یعنی حتی مثلا سر چهارراه فرقی ندارد که چراغ سبز هست یا قرمز، همه می ایستند تا ماشین آمبولانس، آتش نشانی یا پلیس رد شود. این صحنه هم در آن روز به صورت طبیعی اتفاق افتاد و پدر من هم ماشین را برد روی جدول که ماشین آمبولانس رد شود. این صحنه را که دیدم، به این آقای مسوول گفتم میبینید چه حرکت زیبایی انجام میدهند و جان آدم چقدر برایشان مهم است، کاش ما هم اینطور بودیم. ایشان به من نگاه کرد و یک قیافه حق به جانبی گرفت و گفت شما از کجا مطمئن هستی که اینها نمیدانند که من یا شما که ایرانی هستیم، در این ماشین هستیم و این صحنه را الکی ایجاد کرده باشند که شما یا من را به خود جلب و جذب کنند. من در دلم در این لحظه کلی خندیدم و تصمیم گرفتم جواب ایشان را ندهم.
این گذشت تا ۲ روز بعد که نامه ای برای من از طرف عینک سازی که من عینکم را به آنها داده بودم تا برایم بسازند آمد. در این نامه بعد کلی عذرخواهی نوشته شد بود که ما متوجه شدیم که در فلان فریم خاص عینکی که ما تولید میکردیم، ایراد فنی وجود دارد و از آنجا که طبق بررسی فهمیدیم شما از این فریم عینک خاص هم سفارش داده بودید و استفاده میکنید، ضمن عذرخواهی، از شما دعوت میکنیم که به فروشگاه ما مراجعه کنید تا هزینه فریم قبلی را که پرداخت کرده بودید را به شما برگردانیم و به طور مجانی عینک جدید شما را نیز به عنوان عذرخواهی برایتان از هر فریمی که انتخاب میکنید، درست کنیم. در ضمن در صورتی که از نظر پزشکی مدرک یا گواهی از طرف پزشک بیاورید که عیبی که در عینک شما وجود داشته باعث شده تا به چشم شما آسیبی برسد، لطفا مدارک را به ما دهید تا برای درمان و معالجه شما از طرف ما اقدام شود و هزینه های آن را ما تقبل خواهیم کرد. این نامه را که به این آقای مسوول نشان دادم، باز گفت شما از کجا میدانید که اینها از عمد این کار را نکرده باشند که شما را اغفال کنند و از کجا معلوم که برای دیگران هم نوشته باشند این نامه را و من هرچه اصرار کردم به ایشان که همراه من به عینک سازی بیاید تا ببیند کسان دیگری هم آنجا هستند که این نامه را دریافت کرده اند ، ایشان گفتند که حوصله ندارم و در ضمن میدانم کسی آنجا نیست. جالب است وقتی من رفتم عینک سازی، چند نفر مثل من که این نامه را گرفته بودند نیز بودند که همه آنها آلمانی و نه خارجی بودند.
من باز به این آقا چیزی نگفتم و در دل بهش خندیدم تا شب همان روز، تلویزیون در برنامه طنز شبانه اش، داشت به راحتی از صدر اعظم وقت انتقاد میکرد و سیستم مالیاتی پیشنهادی او را دست مینداخت. من اینجا پیش دستی کردم و گفتم آقای ….. آیا به نظر شما تلویزیون آلمان این برنامه را امشب مخصوصا برای شما درست کرده که با نشان دادن اینکه انتقاد از مسولین کشور آزاد است، شما را اغفال کند؟ ایشان با تعجب به من نگاه کرد و گفت یعنی چی؟ منم گفتم شما همه چیز رو میگید برای جذب کردن هست، این همه اخلاق حسنه و زیبایی که در این کشور آلمان وجود دارد را با دید مالیخولیایی و توهمی خود نگاه و تفسیر میکنید، اما اگر حتی این کارها به قول شما برای اغفال و جذب است، من دوست دارم این کارها را و اگر اینطور است و شما این چیزها رو میدونید، چرا خودتون در ایران آن را اجرا نمیکنید که هم اخلاق درست در جامعه رواج پیدا کند، هم به قول خودتان آدم ها را به خود نزدیک و جلب کنید. وقتی این جمله من تمام شد، نگاه برافروخته و عصبانی این آقا و البته سکوتش بود و لبخند پدر من که از رضایت از حرف و پاسخ من حکایت میکرد و خود من که در دلم از طرفی به طرز تفکر این آقای مسوول میخندیدم و از طرفی تاسف.