آدمیان ممکن است در کلیات فریب بخورند، ولی در جزئیات فریب نمی خورند
«
وقتی که در بارهی علت این اختلاف میاندیشم، بر من چوناین مینماید که آدمیان در کلیات بیشتر اوقات به اشتباه میافتند ولی در جزئیات به ندرت دچار اشتباه میشوند.
…
…
در سال 1494 چون سران شهر فلورانس مهجور شده و در تبعید بودند، دولتی منظم در شهر وجود نداشت و تنها جاه طلبی و بیبندوباری حکومت میکرد و امور شهر روز به روز نا به سامانتر میشد و بیشتر مردمان، تباهی شهر را به چشم میدیدند ولی علتش را در نمییافتند.
پس تقصیر را به گردن چند تن از شهروندان مقتدر مینهادند و معتقد بودند که آنها هرج و مرج به راه انداختهاند تا دولتی سازگار با منافع خود تشکیل دهند و آزادی مردم را از میان بردارند.
(توضیح بلاگر: این طور که من متوجه شدهام، مقصود و منظور ماکیاولی از آزادی، این چیزی نیست که ما امروز میفهمیم. توصیف و تعریفی که خود او طی متن به دست میدهد، بیشتر معطوف به آزادی اقتصادی و «امنیت» برای برخورداری از داشته هاست.)
مردمان گروه گروه در تالارها و میدانها گرد میآمدند و بعضی شهروندان بدگویی میکردند و میگفتند اگر روزی خودمان به عضویت شورای حکومتی در آییم، نیرنگهای ایشان را برملا خواهیم کرد و به سزایشان خواهیم رساند.
ولی گاه پیش میآمد که یکی از آنان به بلندترین مقام حکومت میرسید و چون قضایا را از نزدیک مینگریست، به علل بینظمی و خطرهایی که شهر را تهدید میکرد، و دشواری مقابله با آن خطرها واقف میگردید و چون میدید که علت هرج و مرج و بینظمی، اوضاع و احوال زمانه است نه این یا آن شهروند، عقیده اش تغییر مییافت و رفتارش دگرگون میشد.
به سخن دیگر، شناخت جزئیات، اشتباهی که هنگام رویارویی با کلیات به او دست داده بود را از میان بر میداشت.
اما کسانی که پیشتر هیجان او را در حال سخن گفتن در تالارها و میدانها دیده بودند و اکنون میدیدند که دست به هیچ کاری نمیزند، گمان میبردند که از قدرتمندان شهر رشوه گرفته و رفتارش عوض شدهاست و نمیدانستند که شناخت واقعی امور او را بدین حال انداخته است.
چون این حالت بارها و در اشخاص متعدد روی نمود، در میان مردم این ضرب المثل پیدا شد که آن کسان، روحی در میدان شهر دارند و روحی دیگر در ساختمان شورای حکومتی!
»
***
تیتر و متن عینا برگرفته از گفتار 47 ام است:
گفتارها (1517)، نیکولو ماکیاولی/ترجمه: محمد حسن لطفی(1377)، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم(1388) / کتاب اول، فصل 47، صص 155-157.
با اندکی تصرف و تلخیص.