رئیس جمهور امریکا یک سخنرانی سالانه در کنگره امریکا ایراد میکند (State of the Union Address) که سخنرانی مهمی است. (در مایههای سخنرانی برای همهی کارگزاران نظام)
امسال نیز این سخنرانی انجام گرفت (+) و از آن جا که آقای اوباما، آدم فصیحی است، بنده نیز به جهت تقویت زبان انگلیسیام(خصوصا مهارت شنیدن)، آن را کامل گوش کردم و نکات جالبی برایم داشت.
از خانم کارمند سادهی دوباره شاغل شدهای به نام «جکی بری / Jackie Bray» که درست کنار میشل اوباما نشانده بودندش و نیز همسر استیو جابز که در مجلس حضور داشت تا نظامیان و نمایندگان و برخی مقامات قضایی.
اینها همگی مورد خطاب قرار گرفتند و در نطق او به صورت تاثیرگذاری مورد استفاده واقع شدند.
نطق با تعظیم و احترام به نظامیان آغاز و با بزرگداشت و احترام به ایشان پایان یافت و با آنان مانند قهرمانان ملی رفتار و از ایشان یاد شد و تشویق یکدست و محکم همهی حضار آن هم به صورت ایستاده (چه دموکرات و چه جمهوری خواه / خیلی جاها، فقط عده ی خاصی بر می خاستند) برای آنان، حتی برای مثل من غیرامریکایی هم تاثیرگذار بود.
از حدود 66 دقیقه سخنرانی، که بارها با تشویق حضار قطع شد، تنها 5-6 دقیقه به مسایل غیراقتصادی و غیرداخلی امریکا پرداخته شد. آن هم در دقایق انتهایی (حدود دقیقه 54 تا 59) و ضمن تجلیل از موج دموکراسی خواهی (همان «بیداری اسلامی» خودمان!) خاور میانه در چند جمله، به سوریه و ایران پرداخت و به سرعت هم از آن گذشت.
جملاتی که درباره ی ایران به کار برد، شباهت عجیبی به ترکیب جملات و موضع آیت الله خامنهای داشت.
«ایران از همیشه ضعیف تر و منزوی تر است و امریکا از همیشه قوی تر است.»
دقیقا قرینه ی جملاتی که آقای خامنه ای بارها گفته اند:
«ایران امروز از همیشه ی خود قوی تر است و امریکا از همیشه ضعیف تر و منفور تر.»
و تصریح کرد که امریکا مصمم است که تکلیف ایران را در برنامه ی هستهای اش معلوم بکند و در این زمینه هیچ گزینهای را از روی میز برنخواهد داشت. و البته پشت سرش وعده هم داد که ایران اگر همراهی بکند، میتواند دوباره به جامعهی جهانی بازگردد!
که این بخشهای مربوط به ما، در اخبار شبکههای خبری پوشش داده شد.
برای من بسیار جالب بود که بخش عمدهی سخنرانی او اقتصادی بود و اصل و اساس آن را مسالهی بیکاری و اشتغال و لزوم اشتغال زایی و کارآفرینی و تسهیل در قوانین تجاری به نفع ایجاد کنندگان شغل در داخل امریکا (تولید کنندگان و کارآفرینان)، تشکیل میداد و سپس لزوم تحول در قوانین مالیاتی و سرمایه گذاری در انرژیهای پاک و برگشت پذیر و تغیراتی در سیستم قضایی و …
یعنی 90 درصد داخل، 10 درصد خارج!
و از آن 90 درصد داخل، 80 درصد اقتصاد!