گفتار 26 از کتاب اول – گفتارها:
«
عنوان فصل: فرمانروای جدید باید در شهر یا کشوری که زمام قدرت را در آن به چنگ آورد، همه چیز را از نو شکل دهد!
مردی که در شهری یا کشوری زمان قدرت را به چنگ آوردهاست -مخصوصا اگر پایههای اقتدارش هنوز چنان که باید استوار نگردیدهاست و او نمیخواهد در آنجا نظام جمهوری یا پادشاهی مستقر کند- برای اینکه مهار قدرت را در دست خود نگاه دارد، باید از آغاز همه چیز را از نو سامان ببخشد و دولتی تازه با اشخاص تازه و عناوین تازه و اختیارات تازه تشکیل دهد و تنگدستان را توانگر کند چنانکه داوود کرد: «هماین که به سلطنت رسید، «گرسنگان را توانگر کرد و توانگران را تهیدست»»
(توضیح بلاگَنده(Blogger / یعنی م.ح.س!): البته نزد ماکیاولی و بسیاری مسیحیان و یهودیان، داوود و سلیمان دو پادشاه موفق هستند و نه دو پیامبر بر حق؛ و جالب این است که قرآن این رفتار را از زبان بلقیس، رد می کند و به عنوان یک امر منفی و فساد تلقی می کند(سوره نمل آیه 34))
باید شهرهای کهن را ویران کند، و شهرهای نو بسازد. مردمان را از جایی به جای دیگر بکوچاند! و خلاصهی کلام، هیچ چیز را نباید دست نخورده باقی بگذارد تا در کشور مقامی و منصبی و افتخاری و ثروتی وجود نداشته باشد که صاحبش آن را مدیون او نباشد!
….
….
البته همهی این وسایل ستمگرانهاند و ویرانگر زندگی مدنی؛ و هر انسانی نه فقط در مقام یک تابع دین مسیح بلکه به خاطر انسانیت باید از آن دوری گزیند و زندگی شهروندی بینام و نشان را به سلطنتی که به قیمت جان آن همه آدمی به چنگ آید، برتری نهد.
با همهی این احوال، کسی که نمیتواند در راه نیکی بیفتد، اگر بخواهد قدرت خود را حفظ کند، باید که به این روشها دست یازد!
…
»
****
گفتارها (1517)، نیکولو ماکیاولی/ترجمه: محمد حسن لطفی(1377)، انتشارات خوارزمی، چاپ دوم(1388) / کتاب اول، فصل 26، صفحه 109.