خود به خواب زده را مگر می شود بیدار کرد؟
دکتر -بلکه علم پزشکی- گفته این قدر چربی و قند و شکلات و محصولات شبه شیمیایی را با هم نخور و در خوردن غذا یک رژیم و نظم داشته باش. ورنه سکته میکنی. چهار تا دری وری بار دکتر کرده باشد و خورده باشد و سکته کرده باشد، تازه دنبال تئوری بگردد برای این که چرا سکته کردهام! حتما تقصیر م.ت.ب (مش تقی بقال) است که به من جنس فروخته یا شاید هم ر.ق (رضا قصاب!) !
باید خندید یا گریست را نمیدانم.
*
دانشمندان و اساتید یک فن، دربارهی عملکرد کسی در آن فن، چیزی بگویند و پیش بینیای بکنند.
طرف مست قدرت و مشغول به جیک جیک مستونهی تابستانه باشد و کیسهاش از خدمات قبلیها پر باشد و جلوی هوا و هوسش را آن نظرات کارشناسی گرفته باشند و معلوم شده باشد که عملکرد با حساب و کتاب، دست و بالش را خواهد بست.
زده باشد زیرش و برای این که متهم هم نشود، فرار رو به جلو کرده و اصولا زیرپای علم را کشیده باشد. انگ زده باشد که اصلا این علوم غربی و الحادی و مسموم هستند! و اساتید برجسته را به زور بازنشسته و مطرود کرده باشد!
یک مشت پاچه خوار ِریزه خوار ِاین سفرهی اسراف بوده باشند و این روش را تا دسته ستوده باشند و بقیه را متهم و منکوب کرده باشند! (سلام کیوان!)
مدتی بگذرد و نتیجه ی اشتباهات و پیش بینی اساتید فن «عینا » محقق شود.
***
دو رویکرد متصور است.
یا آدم عاقل است و شرف دارد.
درس و عبرت میگیرد و میگوید من بودم که اشتباه کردم و آن بد مستی کردنها، درست نبوده. دستش را میگیرد بالا، مثل یک آدم مسئول اشتباهش را میپذیرد. عذرخواهی میکند و بنا را به اصلاح میگذارد. هم جلوی اشتباهات بیشتر را میگیرد و هم جلوی تکرارش در آینده را.
یا جور دیگری است.
همهی این گندها که بالا آمده، تازه میگردد دنبال یک چیز دیگری، یک مقصر دیگری پیدا بکند که کماکان -پر رو پر رو- با کمال وقاحت طلبکار هم باشد (مجددا سلام کیوان!)
و با تحریکهایی که مارکسیستها درش استاد بودند در شوراندن فقرا علیه اغنیا، هم گندی که زدهاند را گردن نگرفته و اصلاح نکنند؛ هم به اشتباه خود اعتراف نکنند و جلوی تکرار شدن در آینده را نگیرند؛ و هم علیه سرمایه گذاری مولد در آیندهی اقتصاد این مملکت، اقدام کنند و بلایی که بر سر مملکت آوردهاند را دو چندان کنند!
بعد هم بروند پشت «سیمای نورانی نظام» سنگر بگیرند! (و یک خسارت اساسی هم این جا وارد کنند)
نه رفیق! شما نگرانی ات سیمای نورانی نظام نیست. نگرانی ات آن سیمای کراهت بار خودت است!
تمام این الف.ب.پ.ت.ث.ج.د. …. های شما را -که تیریپ افشاگری برداشته ای!- هم بگیرند و بیمحاکمه اعدام کنند، اقتصاد مملکت درست نمیشود. تورم رفع نمیشود. تولید رونق نمیگیرد. اشتغال ایجاد نمیشود. بیکاری کم نمیشود. معیشت مردم بهتر نمیشود.
هزاران صفحه تئوری در اقتصاد کلان،برای همین یک فقره: «تورم» وجود دارد. که اتفاقا دقیقا امثال رفتار شما و رفقای شما را بررسی و پیش بینی کردهاند اثراتش را و نتایجش را و … و اتفاقا در نظرات کارشناسی، در کرسیهای اقتصادی، در مناظرات اقتصادی، در نامهی تاریخی بیش از 60 اقتصاددان برجسته و … آمده بودند.
حالا که صحت آن تئوریها توی چشم خودتان و ملت فرو رفته و اثراتش در سفرهی مردم چون روز روشن است، باز هم دنبال تمرین حروف ابجد هستی؟ الف. ب. ج. د. ه. بودند که تورم را ایجاد کردند؟!
گرچه، می دانم -رفیق حسین عزیز!- مصلحت در نفهمیدن است!
*
آقاجونم خاطرهی بامزه ای داشت.
اول انقلاب کارش جایی گیر کرده بود (قانونی هم بود. ظاهرا دارایی برایشان مالیات و جریمه سنگینی بریده بود که حق نبود. پی گیر کار شده بودند و نیاز به تصمیم مساعد چند مدیر داشت برای حل مشکل)، مدیر ارشد آن جا فکل کرواتی بوده و آقاجون ما مذهبی. هیچ جوره راه نمیآمده و لجبازی می کرده. حتی آقاجونم حاضر شده بود یک شیرینی هم بدهد که طرف بیخیال شود، که نشده بود. یک حرف بدی هم به حاجی زده بود.
حاجی هم گفته بود درستت میکنم. رفته بود چنان محکم زده بود زیر گوشش که نقش بر زمین شده بود و همزمان داد زده بود: «مردک! به امام فحش میدهی! و … »
آن بدبخت هم هاج و واج، کتک را خورده و بلافاصله به موضع ضعف در افتاده بود و سریع کار حاجی ما را راه انداخته بود و راهی شان کرده بود بروند تا سر و صدای ماجرا بیش از این در نیامده! (به اقتضای آن ایام که پاکسازی و … در کار بود!)
*
خلاصه این دری وری های+ رفیق حسین ما، از قبیل همان «به امام فحش میدهی!» های آقاجون ماست!
فقط آقاجون ما به قصد رفع ظلم از خودش چنین کرد (که البته کار درستی نبود) و رفیق حسین به قصد توجیه ظلمی که خودش و هم جناحیهایش و دولت محبوبش -که برایش در دور اول سینه خود را و در دور دوم سینهی ملت را چاک دادند؛- در حق هفتاد میلیون ایرانی ِامروز و البته میلیونها ایرانی نسل های آینده، روا داشتند؛ از این حرف ها میزند و پشت «سیمای نورانی نظام» سنگر میگیرد!
همین!