رونق / رکود / جنگ
در مباحثی که حول مذاکرات هستهای و وضعیت ایران و غرب و رویارویی احتمالی، طرح میشود، به نظرم چند باور نادرست یا سوءتفاهم وجود دارد که اگر عمری بود به برخی از آنها خواهم پرداخت. یکی از آنها این گزاره است که:
«وضع بد اقتصادی ِغرب، عامل بازدارندهی عملیات نظامی و برخورد سخت است!»
این حرف را نه تجربهی تاریخی و آماری -در مقیاسهای کلان جهانی- تایید میکند و نه حتی تجربهی شخصی و فردی -در مقیاس خرد-.
و از دیگر سو، مروری به جنگ های مهم تاریخ -خصوصا قرن اخیر- عکس این گزاره را بیشتر تایید میکند تا خودش را. یعنی شرایط رکود و بحران اقتصادی، اتفاقا شرایط مطلوبتری هستند برای حمله.
این رونق است که نیاز به آرامش و ثبات دارد نه رکود.
و این رونق است که این نیازش به آرامش را با اهرمهایش توسط جامعهی مدنی و …. به حاکمیتها القا میکند که اوضاع را آرام نگاه دارند و …
و از دیگر سو، این رکود است که برخی صنایع -نظیر اسلحه سازی ها و …- را به انگولک کردن حاکمان (منظور غرب است و مشخصا امریکا) از سویی و حاکمان را به طمع ایجاد اشتغال و بیرون آمدن از رکود و ایجاد تحرک اجتماعی و محبوبیت و … از سوی دیگر قلقلک میدهد که جنگی را شروع کنند.
××
گرچه، شخصا جنگ را چندان محتمل -یا کمینه: نزدیک- نمیبینم ولی دلیلی غیر از این دلیل دارم و لاجرم برآورد فوق الذکر را صحیح نمیبینم.