من با ارائه مصادیق مختلف نشان خواهم داد نظام اطلاع رسانی در کشور ـ که برای اختصار از آن گاهی به «رسانه ملی» یاد میکنم ـ چندین امر را به غلط مفروض گرفته است:
الف) چون مسئولیت اصلی خود را توجه به مسائل کلان کشور میداند ـ که در جای خود به عنوان یکی از رسالتهای بسیار مهم صحیح است ـ چنین گمان میکند که آنچه بر یک فرد و یا گروهی از افراد میرود، از حوزه وظایفش بیرون و حداکثر یک مسأله حاشیهای است.
ب) اطلاع رسانی در مورد تخلف برخی مسئولان را «تضعیف نظام» میپندارد. نه تنها نسبت به تخلف متخلف ساکت است، بلکه به خدمت خیل مسئولان و کارگزاران مخلص و درستکار هم توجه کافی نشان نمیدهد.
ج) وظیفه اصلی اطلاع رسانی را عمدتا در دادن آمار مثبت و پنهانسازی و یا کمرنگ کردن هر آماری میداند که به نحوی منفی تلقی میشود و این امر را به خیال بالابردن آبروی نظام نزد مردم انجام میدهد.
د) اخبار مربوط به امنیت مردم از قبیل سرقت، کودکربایی و تعرض را پخش نمیکند و گمان میکند با این کار به جامعه آرامش روانی میبخشد و در نتیجه از انجام وظیفه کلیدی خود در برقراری آرامش باز میماند. اگر اخبار حوادثی هم پخش کند ـ که دیگر نمیکند ـ در واقع «اخبار پس از حوادث» است نه «اخبار حوادث»، به شرحی که خواهد آمد.
ه) در مواجهه با معضلات جامعه بیش از آنکه به فکر اصل مشکلات باشد، به فکر این است که مردم از انعکاس این مشکل چه فکری در مورد نظام خواهند کرد. به بیان دیگر، آنچه «در سر مردم» میآید از آنچه «بر سر مردم» میآید بسی مهمتر است.
و) رسانه ملی تعریف و تمجید مطلق از مردم و بی نظیر خواندن آنان «از همه جهات» را خدمت به آنها تلقی میکند.
***
این بخشی از مقاله «ام المشکلات کشور چیست؟+» است.
نگاه این عزیز نیز به رویکردی که به شفافیت می انجامد آمیخته و آگنده است.